فروشگاه پرسشنامه رایگان



مبانی نظری وپیشینه تحقیق سرطان کودک

در قالب word, و در 40 صفحه و قابل ویرایش

 

 


2-2. اضطراب بیمارستانی در کودکان
در طول چهار دهه اخیر، پژوهش‌‌‌‌های بالبی، راتر، اسکیپپر، ملامد و دیگران به ما در فهم اضطراب وابسته به بیمارستان کمک شایانی کرده است. برای مثال، پریشانی هیجانی، در جدایی از والدین و قرارگرفتن در محیط غریبه بیمارستان، بر روی کودکان 6 ماهه تا 4 ساله بیشترین اثر را دارد، اما در کودکان بزرگتر نیز مشاهده می‌شود. اضطراب والدین بر اضطراب کودکان بستری در بیمارستان می‌افزاید. از سوی دیگر، فراهم آوردن اطلاعات و حمایت‌‌‌‌های هیجانی برای والدین و نظاره کردن کودکان در حال بازی در جوی آرام در تنظیمات بیمارستانی اضطراب کودکان بستری در بیمارستان را کاهش می‌دهد. ابعاد معینی از اضطراب وابسته به بیمارستان کمتر روشن شده اند. موضوعات مورد مطالعه قرار گرفته در این زمینه عبارتند از دوره‌‌‌‌های معمول اضطراب دوران کودکی وابسته به بیمارستان و نیز اضطراب والدین؛ بیماری و رویه‌‌‌‌های درمانی به طور کامل مورد بررسی قرار نگرفته اند.
طراحی بیمارستان و رویه‌‌‌‌های آن به تدریج به مفاهیم اضطراب دوران کودکی اضافه می‌شوند. بخش‌‌‌‌های مدرن و رایج اطفال به اتاق‌‌‌‌های همراه برای والدین، آماده سازی برای رویه ها، برنامه‌‌‌‌های بازی سازماندهی شده بیمارستانی، و شرکت فعال والدین در مراقبت‌‌‌‌های بیمارستانی مجهز می‌شوند. مستندات در مورد اثر این تغییرات به دو دلیل مهم هستند. اولاً، پذیرش بالینی اثر بخشی این تغییرات در این دوره از بررسی ها و تحول مداخلات جدید ممانعت می‌کند. ثانیاً، دفاع در مقابل تهدیدات اجرایی برای برنامه‌‌‌‌های پشتیبان هیجانی بدون اثبات اثربخشی دشوار هستند (فوسون، مارتین، هالی، 1990).
فوسون، مارتین، و هالی (1990) در مطالعه ای سه پیش فرض مربوط به اضطراب را در کودکان بیمارستانی در سنین کمون مورد بررسی قرار دادند: 1) کاهش اضطراب در حین بستری شدن در بیمارستان، 2) اضطراب همبسته با علائم، رویه ها و اضطراب والدین، و 3) اضطرابی که به دنبال بازی‌‌‌‌های هدایتی با تجهیزات واقعی پزشکی و نیز وسائل شبیه سازی شده پزشکی کاهش می‌یابد. نتایج‌ آنها فرضیه‌‌‌‌های اول و دوم را معنادار ارزیابی کرد، لیکن فرضیه سوم‌ آنها مبنی بر اینکه اضطراب به دنبال بازی‌‌‌‌های هدایتی کاهش خواهد یافت از لحاظ آماری معنادار نبود. بدین ترتیب که اضطراب کودکان و والدین همراه‌ آنها در طول چهار روز اول به طور پیشرونده ای کاهش می‌یافت. اگرچه سطوح متوسط اضطراب کودکان بعد از 30 دقیقه در جلسه بازی درمانی با وسایل پزشکی بیش از بازی با وسایل ساختگی کاهش یافت اما این تفاوت از لحاظ آماری معنادار بود. وقتی علائم و رویه‌‌‌‌های پزشکی تحت کنترل قرار گرفتند، همچنان رابطه معناداری میان اضطراب کودکان و اضطراب والدین‌ آنها برقرار بود. بدین ترتیب‌ آنها افزایش تسهیلات بالینی در پشتیبانی هیجانی والدین در هنگام پذیرش و بستری شدن کودکان آنان را پیشنهاد کردند. آنان ادعا کردند که در هر رویدادی، هر دو بازی‌‌‌‌های پزشکی و مداخلات ساختگی ظاهراً رابطه اضطراب کودک با علائم، رویه ها و اضطراب والدین را قطع می‌کند. این واقعیت که اضطراب در طول زمان بستری کاهش می‌یابد شناسایی هر گونه کاهش را به عنوان تابعی از مداخلات بسیار دشوار می‌سازد.‌ آنها بیان داشتند که در هر مطالعه آتی در مورد بازی درمانی با مصالح پزشکی و به شکل هدایت شده، مداخلات باید از پیش تعریف شوند، میزان مواجهه باید افزایش یابد و بازه میان جلسات بازی و ارزیابی‌‌‌‌های پیگیری باید کوتاه شود، تا شانس یافتن هر گونه تاثیری افزایش یابد.

2-3. مروری بر مداخلات رفتاری برای کودکان مبتلا به سرطان
مداخلات رفتاری که برای کاهش پریشانی و افزایش همکاری بکار گرفته می‌شوند بر مبنای نظریه رفتاری می‌باشند. مولفه‌‌‌‌های اصلی چنین درمان هایی عبارتند از: 1) مدیریت شرطی؛ 2) انحراف شناختی/توجه؛ 3) هیپنوتیزم؛ 4) حساسیت زدایی منظم، 5) الگوبرداری؛ و 6) بسته‌‌‌‌های مداخلات چند وجهی.
مدیریت شرطی از قانون اثر ثرندایک (1989) گرفته شده و برای بازسازی محیط اجتماعی بیمار ضروری است (یعنی، تعامل با خانواده و کارکنان) از طریق فراهم آوری تقویت‌‌‌‌های عینی و ملموس (یعنی، پاداش‌‌‌‌های اجتماعی و مادی) مشروط به رفتار مثبت کودک (مانند، ادامه رویه‌‌‌‌های پزشکی و تعاون در مراقبت‌‌‌‌های معمول دهانی). این راهبرد پایه و اساس اکثر برنامه‌‌‌‌های تغییر رفتاری برای کودکان را شکل می‌دهد که در آن یک نظام ساده پاداش در محل بکار گرفته می‌شود. در بسیاری از موارد برنامه‌‌‌‌های مدیریت شرطی به گونه ای پیاده می‌شوند که کودک نمره ها یا ستاره ها یا امتیازات خاصی را به سبب تعاون و همکاری دریافت می‌کند (مانی، 1994؛ جی، الیوت، کاتز، و سیگل، 1987).
چنین فرض شده که انحراف شناختی/توجه در انسداد ادراک درد یا تهوع در کودکان از طریق تمرکز دهی مجدد توجه کودک نقش دارد. یک تکلیف منحرف کننده متعارف بازی‌‌‌‌های کامپیوتری هستند که برای کاهش تهوع بهنگام شیمی درمانی بکار گرفته می‌شوند (رد و همکاران، 1987). میزان تهوع کودکان حداقل 50% در هنگام بازی‌‌‌‌های کامپیوتری نسبت به زمانی که به شکلی منفعل نشسته و به تزریقات درون وریدی تمرکز دارند کاهش می‌یابد. رویه ها با جهت گیری شناختی/توجه به دنبال شرکت دادن توجه کودک در تکلیفی لذت بخش یا چالش برانگیز هستند تا توجه وی را از رویه استرس زا منحرف سازند.


فروشگاه پرسشنامه رایگان

مباني نظري نظریه‌‌‌‌های جرات ورزی

در قالب word, ودر 39 صفحه و قابل ویرایش

 

 

تعاریف جرأتورزی
    هاوجی و همکاران (2005) جرأت ورزی را این گونه تعریف نمودند: جرأتورزی دربرگیرندهی احقاق حق خود، ابراز افکار، احساسات و اعتقادات خود به روشی مناسب، مستقیم و صادقانه است، به گون‌‌‌‌های که حقوق دیگران را از بین نبریم.
ب) رفتاری که شخص را قادر میسازد تا به سود خود عمل نماید، بدون هیچگونه اضطرابی رفتار متکی به نفس داشته باشد. احساسات واقعی خود را صادقانه بروز داده و با توجه به حق دیگران، حقوق خود را به دستآورد.
در هر دو تعریف، رعایتکردن حقوق دیگران و احترامگذاشتن به آن مورد تأکید قرارگرفته است.
    فنسترهایم (1977) و آلبرتی (1982) جرأت ورزی را شامل کنشها و رفتارهایی میدانند که شخص را قادر میسازد به نفع خویش عمل کند، بدون هیچ اضطرابی روی پای خود بایستد، احساسات واقعی خود را صادقانه ابراز کند و بدون بیتوجهی به حقوق دیگران، حق خود را بستاند.
    جرأتورزی رفتاری است که فرد را قادر میسازد تا به علائقش عملکند، بدون اینکه منجر به اضطراب شود و اینکه حقش را بدون ضایعکردن حقوق دیگران بیان کند.( آلبرتی و آمونز، 1970، ترجمه قراچه داغی، 1383)
    رفتار جرأتورزانه با خودپندارهی مثبت، عزتنفس، تسلط، خودبسندگی، و اعتماد بهنفس همبستگی دارد و رفتار‌‌‌‌های غیر جرأتورزانه، بازدارنده و اجتنابی هستند و همبستگی مثبت با ترسها، هراسها و اضطراب اجتماعی و انواع پرخاشگری‌‌‌‌های درونی دارند. ( رحیمی و همکاران،1385)
  نقص در مهارت‌‌‌‌های اجتماعی و فقدان جرأتورزی، سلامت روان افراد را دچار آسیب میکند. ( لیبرمن، 1992، به نقل از بهرامی، 1375)
  برای درک بهتر مفهوم جرأتورزی، لازم است که بین آن و سبک‌‌‌‌های ارتباطی منفعلانه، پرخاشگرانه و همراه با جرأتورزی تفاوت گذاشت.
1-رفتار منفعلانه: این طبقهی رفتاری به گون‌‌‌‌های است که فرد، حقوق خود را برای ابراز افکار و احساساتش نادیده می-گیرد و در نتیجه به دیگران اجازه میدهد که به حقوق وی کنند. شخص منفعل اجازه میدهد که دیگران افکار، احساسات و حقوق وی را نادیده بگیرند و به حوزه‌‌‌‌های شخصی او قدم بگذارند. شخص فاقد توانایی جرأتورزی احساس میکند که بر روی اضطرابش هیچ کنترلی ندارد و این اضطراب است که او را برانگیخته و کنترل مینماید. شخص منفعل، احساس درماندگی و ناتوانی میکند، خود را دست کم میگیرد، اعتماد به نفس ندارد و به دیگران اجازه میدهدکه به جای او تصمیم-گیری کنند. چنین فردی توان مسئولیتپذیری ندارد و نمی-تواند مشکلاتش را حل کند، در این سبک، هدف فرد آن است که به هرقیمتی که شده دیگران را خشنودسازد و از نشاندادن هرگونه تعارضی جلوگیری کند.
2-رفتار پرخاشگرانه: رفتار پرخاشگرانه یعنی ایستادگی سرسختانه برای مطالبهی حقوق شخصی، تهدیدکردن با نادیده-گرفتن حقوق دیگران و ابراز افکار و احساسات به گون‌‌‌‌های که نامناسب باشد. فرد پرخاشگر غالباً تفوق خویش را به وسیلهی خوار و خفیفکردن دیگران حفظ میکند. چنین فردی هنگامی که مورد تهدید قرار میگیرد، محل آسیبپذیر در دیگران را موردهدف قرار میدهد. ویژگی‌‌‌‌های این سبک عبارتند از: صحبت-کردن پیش از اتمام صحبت‌‌‌‌های دیگران، بلند بلند و تهاجمی حرف زدن، خیرهشدن به طرف مقابل، کنایهزدن، ابراز خشن و شدید احساسات و عقاید، بالاتر دانستن خود و رنجاندن دیگران برای جلوگیری از رنجش خود. هدف شخص پرخاشگر، تسلط، برندهشدن و فشارآوردن به شخص دیگر برای تسلیمشدن وی است.
3-رفتار همراه با جرأتورزی: اینگونه رفتار عبارتاست از ایستادگی برای گرفتن حقوقشخصی و ابراز مستقیم و صادقانهی افکار و احساسات و عقاید به شیو‌‌‌‌های که به حقوق دیگران احترام گذاشته شود، شخص دارای توانایی جرأتورزی، موقعیت را ارزیابی کرده، تصمیم میگیرد که چگونه بدون اضطراب یا احساس گناه عملکند، افراد دارای توانایی جرأتورزی به خود و دیگران احترام میگذارند و برای کردارها و انتخابهایشان پذیرش مسئولیت میکنند. آنها نیازهایشان را بازشناسی کرده و آنچه را میخواهند، آشکارا و مستقیم درخواست میکنند. شخص دارای توانایی جرأتورزی، موقعیت را ارزیابی کرده، تصمیم میگیرد که چگونه بدون اضطراب یا احساس گناه عمل-کند. افراد دارای توانایی جرأتورزی به خود و دیگران احترام میگذارند و برای کردارها و انتخابهایشان پذیرش مسئولیت میکنند، آنها نیازهایشان را بازشناسی کرده و آنچه را که میخواهند، آشکارا و مستقیم درخواست میکنند، اگر درخواستشان رد شود، ممکن است احساس ناامیدی یا ناراحتی کنند، لیکن خودپندارهی آنان متزل نخواهد شد، همچنین آنها به تأیید دیگران تکیه نمیکنند، در این سبک، هدف شخص رعایت عدالت برای تمامی طرف‌‌‌‌های رابطه است.(به نقل از ارجمند،1386)


فروشگاه پرسشنامه رایگان

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مشاوره کنکور ریاضی مرجع فایل های آموزشی خرچنگ دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. banojan cookeri آموزشگاه زبان اینترنتی حکمت طاق. مطالب اینترنتی آموزشگاه علمی نامی یزد negarkavire